bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۳۹۱۲۳

صادق زیبا کلام> جنگ سايه ها

تاریخ انتشار: ۰۹:۴۴ - ۲۸ دی ۱۳۸۸


صادق زیبا کلام در روزنامه اعتماد نوشت:
صرف نظر از محتواي مناظره ها، نفس اجراي آن و زنده رفتن آنها روي آنتن پرسش هايي را در خصوص اين مجموعه برنامه به وجود آورده است. به راستي هدف صدا و سيما از به اجرا درآوردن اين مناظره ها چيست؟ آيا مي خواهد فضا را قدري آرام تر کرده و از تشنج حاکم بر فضاي سياسي کشور اندکي بکاهد؟ آيا مي خواهد نشان دهد مخالفان يا منتقدان حاکميت خيلي حرف حسابي هم ندارند؟ 

آيا مي خواهد با دادن فرصت به مخالفان جناح پيروز در انتخابات 22خرداد و ايجاد باب مفاهمه و گفت وگو در رسانه ملي، از دامنه تنش ها و ناآرامي هاي خياباني بکاهد؟ آيا به راه افتادن باب گفت وگو و ايجاد ديالوگ در صدا و سيما مقدمه به راه افتادن باب گفت وگو در سطح جامعه و رفتن به سمت و سوي يافتن راه حلي سياسي براي برون رفت از بحران بعد از انتخابات است؟ 

آيا ظاهر شدن چهره ها و شخصيت هاي اصلاح طلب و طرفدار مهندس موسوي، کروبي و خاتمي در کنار چهره ها و شخصيت هاي اصولگرا در رسانه ملي حکايت از عقب نشيني اصولگرايان تندرو و قدرت يافتن اصولگرايان معتدل و ميانه رو است؟ به راستي انگيزه جناح پيروز در انتخابات 22 خرداد از به راه انداختن مناظره ها چيست؟

از اين سوالات که بگذريم مي رسيم به نفس خود مناظره ها يا به تعبير ديگر به محتواي آنها و تاثيرات احتمالي آن بر مخاطبان. تا به اينجا بايد گفت مناظره ها با استقبال بسياري از سوي مخاطبان مواجه شده. کمترين تاثير و نتيجه آن در جدا کردن بسياري از مخاطبان VOA و BBC و کشاندن آنان به پاي تلويزيون خودمان بوده. بسياري مي پرسند آيا اين برنامه ها ادامه خواهد يافت يا پس از مدتي متوقف خواهد شد؟

واقعيت آن است که مهم تر از اينکه آيا اين برنامه ها ادامه خواهند يافت يا اينکه متوقف خواهند شد و اينکه اسباب و علل و انگيزه از به راه انداختن آنها چيست، محتواي آنها است. به هر حال صرف نظر از آنکه انگيزه هاي مسوولان در به راه انداختن مناظره ها چيست، علي القاعده مي خواهند مردم هر چه بيشتر آنها را نگاه کنند. 

به هر حال هدف مسوولان هر چه هست، اين هدف در گرو آن است که اين مناظره ها هر چه بيشتر از سوي مخاطبان جدي گرفته شود و تعداد هر چه بيشتري از بينندگان آنها را نگاه کنند. تا به اينجا البته مقصود مسوولان برآورده شده. به اين معنا که مناظره ها توانسته اند مخاطبان زيادي را جلب کنند. اما از اين واقعيت گريزي نيست که برنامه ها به تدريج تکراري شده و محتواي گفت وگوها يا مناظره ها تکراري خواهد شد.
 
به اين معنا که شرکت کننده سبز يا اصلاح طلب، طرف مقابل را متهم به شائبه تقلب در انتخابات خواهد کرد و طرف مقابل يا شرکت کننده اصولگرا نيز آن را انکار خواهد کرد و مطالبه اسناد و مدارک و دلايل تقلب از طرف مقابل مي کند؛ يک طرف خواهد گفت وضع ما از نظر اقتصادي خراب است و طرف مقابل هم خواهد گفت چنين نيست و دست کم از دوران هاشمي رفسنجاني و خاتمي بهتر است؛ يک طرف خواهد گفت تورم بالا است و طرف مقابل هم پاسخ خواهد داد به هر حال از زمان آقاي هاشمي رفسنجاني که به 49 درصد رسيده کمتر است و قس عليهذا.

واقعيت آن است که اگر قرار شود اين برنامه ها همچنان جذاب و پربيننده باقي بمانند ضرورت دارد که محتوا و کيفيت آنها ارتقا يابد و از طرح مباحث تکراري به تدريج به درآيند و به سمت و سوي طرح مباحث و مسائل بنيادي و بررسي راهکارهاي برون رفت از بحران فعلي بروند. البته مقدم بر رفتن به سمت و سوي «چه بايد کرد؟» و بررسي راهکارهاي برون رفت از بحران، بحث و بررسي ابعاد بحران فعلي و اسباب و علل به وجود آمدن آن است.
 
بحث محوري اين نيست که در 22 خرداد دقيقاً کدام نامزد چه کرد يا نکرد، کدام نامزد در چارچوب قانون عمل کرد و کدام يک تن به راهکارهاي قانوني نداد. بحث محوري آن است که آيا ما امروزه در سطح کشور مي توانيم از وجود بحران صحبت کنيم، يا آنکه وضعيت عادي است و صرفاً تلاطم و تشنج هاي مختصري وجود دارد؟ اگر بپذيريم کشور در يک وضعيت بحراني به سر مي برد، آيا ابعاد اين بحران در حال گسترش است يا برعکس بحران دارد فروکش مي کند؟

آيا مجموعه وضعيتي که بعد از اعلام نتايج انتخابات در کشور به وجود آمده به خير و صلاح منافع ملي مان است يا خير؟ آيا شرايطي که ظرف هفت ماه گذشته در کشور به وجود آمده قدرت چانه زني ما را در عرصه بين المللي افزايش داده يا برعکس ما را ضعيف تر کرده؟ اگر بر اين باور باشيم که شرايط سياسي که در کشور به وجود آمده باعث تقويت ما در عرصه بين المللي نشده در آن صورت عملکرد هر يک از جناح ها در ارتباط با منافع ملي مان طي اين مدت چگونه بوده؟ 

استراتژي و اهداف کلان جنبش سبز کدام است؟ آيا اساساً سبزها به چارچوب کلي نظام، حفظ و حراست از آن باور دارند و خود را خيلي مقيد به مبارزه در چارچوب نظام و ملتزم به قانون اساسي آن نمي بينند؟ جناح پيروز در انتخابات 22 و اساساً حاکميت در کل چه جايگاهي براي مخالفان و منتقدان قائل است؟ آيا حاکميت جمهوري اسلامي ايران اساساً حق حيات سياسي و اجتماعي براي اپوزيسيون قائل است؟ 

آيا جنبش سبز از يک رهبري منسجم و متشکل برخوردار است؟ آيا اصولگرايان حاکم پيرامون نحوه رويکرد چه بايد کرد و تامل شان با سبزها از يک استراتژي واحد و مشخص برخوردار هستند؟ چه ميزان اتفاق نظر ميان اصولگرايان حاکم در خصوص سياست ها، تاکتيک ها و تصميمات اتخاذشده ظرف هفت ماه گذشته وجود دارد؟ اساساً سياست هاي اتخاذشده از سوي جناح پيروز در انتخابات 22 خرداد چقدر موثر و به خير و صلاح نظام و منافع ملي مان بوده؟ 

پاسخ به اين پرسش ها نه ساده است و نه هيچ جناح، چهره و شخصيتي مي تواند مدعي دانستن کامل و جامع آنها باشد اما به روايت افلاطون پدر فلسفه سياسي قديم و جديد تنها در پرتو ديالوگ و طرح دو ديدگاه مخالف و موافق است که راه حل يا «سنتز» به وجود مي آيد. طرح اين دست مباحث است که به تدريج مي تواند به رسيدن به راه حل کمک کند.

به سخن ديگر نه اصولگرايان اعم از تندرو يا ميانه رو مي توانند مدعي دانستن راه حل کامل و جامع براي برون رفت از وضعيت موجود باشند و نه لزوماً سبزها. اگر راه حل ها و سياست هاي اصولگرايان جملگي درست و کامل مي بودند، علي القاعده بحران موجود مدت ها مي شد که تمام شده بود. 

اما واقعيت آن است که مسائل و رويدادهايي که پس از اعلام نتايج انتخابات در کشور به وجود آمده، همچنان ادامه دارد و به رغم سياست هاي ديگري که اصولگرايان حاکم به کار برده اند، هيچ علائمي که حکايت از پايان يافتن بحران داشته باشد در افق ديده نمي شود و شکاف هاي به وجودآمده پس از انتخابات همچنان در حال گسترده تر شدن هستند. ايضاً سبزها نيز به جز اعتراض خيلي نتوانسته اند يک دستورالعمل کامل و يک برنامه جامع براي رفتن به جلو و چه بايد کرد ارائه دهند.

سوق دادن مناظره ها از فضاي جدل و رفع اتهام از خود و متقابلاً حريف را مقصر دانستن، خود را مبرا دانستن و صرفاً حريف را گناهکار اعلام کردن و تلاش در کسب وجهه و محبوبيت، به سمت و سوي يافتن چاره و برون رفت از بحراني که کشور را فلج ساخته، يقيناً رويکردي خواهد شد که خير و صلاح آينده کشور را در پي خواهد داشت. 

تلاش در جهت يافتن راهکارها و برون رفت از بحران موجود در مناظره ها، کمترين سودي که دربر خواهد داشت آن است که از يک سو باعث صلابت فکري و انسجام سياسي سبزها خواهد شد و از سويي ديگر سبب مي شود اصولگرايان تندرو قدري از انگاره هاي فکري توهم توطئه و فرضيه هاي دايي جان ناپلئوني که در آن فرورفته اند به درآيند و بتوانند شرايط و وضعيت کشور را نه آن گونه که خود مي خواهند باور کنند بلکه آن گونه که در عالم واقعيت است، ببينند.

برچسب ها: زیبا کلام مناظره
مجله خواندنی ها
مجله فرارو
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین